لسانی: ما تشنگان دیدن «بازار چشمنواز» بلاگرهای اینستاگرامی شدیم!
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۱۶۳۰۴
«اریک برن» در نظریه «نوازش» میگوید درست است که ما بزرگ شدهایم اما هنوز مثل کودک نیاز داریم کسی ما را نوازش کند. این نیاز به نوازش در بزرگسالی از طریق دیده شدن، لایک خوردن و میزان بازدید مجازی ما است.
گروه خانواده؛ نعیمه موحد: بسیاری از کاربران فضای مجازی از تاثیر بلاگرها و یا همان سلبریتیهای مجازی بر زندگی خود غافل هستند و چه بسا افرادی که عقیده دارند این افراد یا تاثیری بر زندگی آنها ندارند یا آنها توانستهاند خودشان را از این تاثیرات دور نگه دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بسیار مهم است که اقشاری از جامعه، از دیدگاه کارکردی و جامعهشناسی دوست ندارند که تک افتاده باشند. دوست دارند در اکثریتی باشند که مورد توجه است. اما از آنجایی که خودشان تولیدکننده نیستند به اکثریت تماشاکننده تبدیل میشوند. در این بین بلاگرهای «سوییتهوم» و «مامی بلاگر» نقش زیادی در این تاثیرگذاری به خصوص در بین زنان و خانوادهها دارند. انواعی از سلبریتی مجازی که همیشه در حال نمایش یک زندگی رفاهزده و بدون دغدغه هستند یا شخصیت مادری خود را وسیله نمایش لحظه به لحظه زندگی خود، تبلیغات و توصیههای بدون تخصص به مخاطبین خود هستند. همه اینها به مدد فالوئر بالا و مشارکت مخاطبین در پیشرفت صفحه مجازی آنها اتفاق افتاده است و چه بسا ما هم بدون اطلاع بخشی از سیاهی لشکر این فرماندهان مجازی باشیم.
در این مصاحبه محمد لسانی؛ فعال و پژوهشگر حوزه رسانه درباره انواع تاثیرات فضای مجازی بر روی عرضهکننده و تماشاگر صحبت کرده است. تاثیراتی که ابعاد زیادی از زندگی ما را در برگرفته است و برای در امان ماندن از تاثیرات سوء آن باید وارد جزئیات صفحاتی مثل «سوییتهوم» ها بشویم و پوسته ظاهری و پر رنگ و لعاب آنها را کنار بزنیم.
تاثیر بلاگرهای «سوییتهوم» یا «مامی بلاگر» بر روی مخاطب چگونه است؟
تاثیرات بلاگرها بر روی مخاطب یا روانی است، یا اقتصادی، یا فرهنگی یا جمیع همه اینهاست.
تاثیر روانی اینگونه است که افراد سعی میکنند در اکثریت موردتوجه باشند. یکی از کارکردهای «مد» همین است. اینکه افراد را از انزوای در ظاهر و سبک پوشش به اکثریتی که در چشم هستند تبدیل کند. پس افراد دوست دارند که همیشه موردتوجه باشند و مدام به دنبال یک «امام» برای خودشان هستند. حتی در لفظ قرآنی هم خدا میگوید: «ائمهالحق و ائمهالکفر». یعنی مردم در حال یک سردسته را دوست دارند و میخواهند شبیه او بشوند.
پس تاثیر روانی بر فالوئرها همین اشتیاق برای داشتن یک سردسته و شبیه او شدن است. اما این پیروی کردن برای بلاگر یا سلبریتی هم تاثیر روانی دارد. دیده شدن گونهای از تایید شدن است و این به بلاگر حس آرامش میدهد. اگر کسی را نبینیم او را تایید نمیکنیم. لایک و ویوی پست گونهای از دیده شدن به حساب میآید. به همین ترتیب برخی سلبریتیها آرامش زندگی خود را در همین دیده شدن و میزان لایک و بازدید خود جستجو میکنند.
نکتهای که در اینجا مهم است این است که رفتاری که در فضای مجازی مورد قبول اکثریت است لزوما رفتار به هنجاری نیست. ما رفتار به هنجار را در جامعه و از طریق فضای رسمی رسانه میبینیم. پس چیزی که خارج از عرف و نابههنجار محسوب میشود معمولا توجهات بیشتری را به خود جلب میکند.
در جهان گونهای ویدئو وجود دارد که محتوای آن مردمآزاری است. افرادی که این ویدئوها را میسازند سلبریتی مردمآزاری هستند. مثلا جمعی از مردم در یک رستوران نشستهاند و یکباره این سلبریتی مردمآزاری با شایعه بمبگذاری همه این افراد را به وحشت میاندازد. بعد هم این فیلم را منتشر میکند و به شدت هم دیده میشود.این نمونهای از رفتار نابههنجار است در فضای مجازی است که از آن استقبال میشود.
«اریک برن» در نظریه «نوازش» میگوید درست است که ما بزرگ شدهایم اما هنوز مثل کودک نیاز داریم کسی ما را نوازش کند. این نیاز به نوازش در بزرگسالی از طریق دیده شدن، لایک خوردن و میزان بازدید مجازی ما است.
مجموع همه اینها تشکیل یک «بازار چشمنواز» را میدهد. همه سعی میکند برای به چشم آمدن هرکاری انجام بدهند و از آنطرف چشمهایی هم هستند که تشنه دیدن هستند.
یعنی در فضای مجازی عرضهکننده خوب نداریم؟
نمونه خوب این عرضه کردن، کسی است که علم یا کمالاتش را عرضه میکند. آن فضایی که از نظر ما نامناسب و کژکارکرد محسوب میشود این است که عرضه، محدود به جسمانیت و سطحینگری بشود. اما اگر بتواند پیوندی با معنویت و ژرفاندیشی پیدا کند مدل مطلوبی از عرضه کردن در فضای مجازی است.
درباره تاثیر روانی صحبت کردیم. تاثیر اقتصادی سلبریتی و بلاگر بر جامعه چگونه است؟
در حوزه اقتصادی دو سر طیفی که نام بردیم نیازها و کارکردهای اقتصادی دارند. بلاگر از طریق پستی که میگذارد، کالایی که میگیرد تبلیغی که انجام میدهد کار اقتصادی میکند. این کار اقتصادی حتی از طریق پوشیدن یک لباس یا نمایش یک وسیله در منزل هم قابل انجام شود و از قضا این روزها زیاد هم در فضای مجازی از این روش استفاده میشود. حتی مواردی بوده است که فرد خوانش شعر خود را به یک بلاگر سپرده، مبلغی پرداخت کرده تا شعر خودش از زبان یک بلاگر شنیده و معروف بشود.
بلاگرها به دو روش تبلیغ میکنند. در روش منفصل از محتوا، اسم شرکتی یا فردی که به آنها تبلیغ داده است صریحا ذکر میشود. مثلا اسم یک شرکت تولیدکننده کرم مرطوب کننده در استوری، صحبتهای بلاگر یا پست او آورده میشود.
اما در نوعی دیگر از تبلیغ که متصل به محتواست اسم محصول حرف بلاگر گنجانده میشود. مثل اینکه امروز از این کرم مرطوبکننده استفاده کردم، کیفیت خوبی دارد، بوی خوبی دارد، من از آن راضی هستم.در همه این روشها بلاگر با استفاده از این روشها و حمایت کسی که به او تبلیغ داده صفحهاش را بالا میآورد.
مشخص است که شرکتها، تولیدکنندگان و برندها از راه این تبلیغ سود به دست میآورند. مخاطبین هم به روشهای مختلفی از این تبلیغات نفع میبرند. در زندگی مدرن افراد پساندازهایی در قالب پول خرد دارند که برای خرج کردن است. خرید بیشتر در زندگی مدرن ممدوح است چون باعث تولید بیشتر میشود. اما این افراد چون قالبا از قشر متوسط هستند باید شرایطی برای آنها پیش بیاید که کم خرج کنند اما لاکچری به نظر بیایند. فلسفه به وجود آمدن برندهای «های کپی» هم در واقع همین است.
در مرحله بعد دنبالکنندگان در قالب دریافت جوایز از برندها، در مسابقههای فضای مجازی به خصوص در اینستاگرام از این برندها سود میبرند. سود این ماجرا البته هم برای بلاگر است که مبلغی را از طریق برند دریافت کرده و با تبلیغ فالوئرها، افراد بیشتری او را دنبال میکنند. از آن طرف برای برند هم تبلیغ شده است.
مورد دیگر تاثیر فرهنگی است. این رفتوآمدها به مرور زمان بر رفتار و سبک زندگی و اقتصاد بلاگر و دنبالکننده اثر میگذارد. پس در مرحله بعد بر منش و روش زندگی آنها که همان فرهنگ است،هم اثرگذار است.
در بلاگر تاثیر فرهنگی اینطور است که هر مقدار خارج از عرف تر باشد، هرمقدار صریح تر و رک باشد، هرمقدار که مبادی آداب کمتری باشد، هرمقدار که بذلهگوتر و خنده آورتر باشد؛ میتواند مخاطب بیشتری کسب کند.
از آنطرف در تماشاکننده به مروز زمان این افراد خودشان را در دیگران جستجو میکنند. آرامش خودشان این است که سلبریتی موردعلاقه آنها مشکلش حل بشود. مثلا یک زوج میخواهند از هم جدا بشوند، تماشاکننده روز و شب در حال پیگیری و کامنت گذاشتن و... است که این دونفر به هم برگردند. این آسیب تماشاگر بودن در طولانی مدت و به صورت افراطی است. خود فرد محو و در سبک زندگی بلاگر ذوب میشود.
حتی همان تاثیر روانی هم اینجا نمود دیگری پیدا میکند که تماشاکننده سعی میکند تمام وجوه زندگیاش را با خرید و تقلید از بلاگر شبیه او کند. به این ترتیب مردم یک جامعه آیته سلبریتیهای آن جامعه میشوند.
چطور باید مخاطب را از تاثیر سوء بلاگرها آگاه کرد؟
به نظر میرسد مهمترین روش آگاهی مخاطب باشد. آگاهی از نیازها، سلائق و خواستهها. سلبریتیها به «خودآگاهی» میانبر میزنند و عملا یک خودآگاهی کاذب میدهند. افراد به جای اینکه خودشان را بشناسند و در خودشان تفکر و تعمق کنند ترجیح میدهند با دیگران همراه بشوند و با آنها بشنوند و ببینند.
این روش برای نوجوان جواب میدهد. چون نوجوان در اول راه خود را در آینه دیگری میبیند و میشناسد. اما درباره بزرگسالان این روش خطرناک و مضر است. تاثیر فالو بر شخصیت و آگاهی بزرگسال او را از خودآگاهی دور میکند.
راهکار این است که افراد سوادرسانهای خود را بالاببرند و میزان و چگالی مصرف رسانهای خود را دارای قواعد کنند. چه زمانی آنلاین بشوند، چهقدر آنلاین بمانند، برای چه کاری و برای سر زدن به چه محتوایی آنلاین بشوند و... . سوال باید همیشه این باشد که آیا این محتوا جهت رفع نیازی از نیازهای من است یا دارد وقت من را میبلعد؟
به عنوان مثال یک ویدئوی طنز در عین اینکه او را میخنداند، میتواند محتوای خوبی هم بدهد. اما یک طنز موقعیت که فقط میخواهد به هر نیتی بخنداند ارزش صرف وقت ندارد. اما چون مورد اول سخت است، سلبریتی مجازی خدای میانبر زدن است و همه این محتواها را به هیچ و پوچ تنزل میدهد.
بعضی میگویند ما فقط بلاگر را دنبال میکنیم و با او کنش نداریم. پس در هر فرآیندی که او رقم میزند هم شریک نیستیم
فالو کردن سلبریتی نشانه تایید او و هرکاری است که انجام میدهد. اگر قدیم میگفتند که با حرف زدن شخصیت فرد مشخص میشود خب الان هم سلبریتی در صفحه خود هر محتوایی تولید کند حرف اوست. پس فالو کردن یعنی ما حرف تو را تایید میکنیم.
ضمن اینکه در فضای مجازی اگر کاربری حتی صحبت هم نکند و محتوایی منتشر نکند، کسانی که فالو میکند نمودی از شخصیت اوست. امروز فالوئرها همان سیاهی لشکر ارتشها در روزگاران قدیم هستند که وقتی حضور داشتند قدرت فرد پیشرو بیشتر بود. باید حواسمان باشد که در تعداد یا عقبه چه کسی به حساب میآییم؟ تقویت کننده فرد و محتوای خوب هستیم یا محتوای مضر و ناکارآمد.
کسانی که میگویند ما فقط برای دیدن و دانستن شخص نامناسبی را فالو کردهایم باید بدانند که خواهی نخواهی جزو عقبه و سیاهی لشکر آن فرد قرار دادهاند و از این نظر تفاوتی ندارد که با چه نیتی او را دنبال میکنید.
راههای تشخیص بلاگر تبلیغاتی و بلاگری که محتوای مفید تولید میکند از یکدیگر چیست؟
قبلا به ویژگیها و پیامدهای تبلیغ اشاره کردم اما در دنبای کنونی تشخیص این دو از یکدیگر کار آسانی نیست. قدیم تبلیغ چارچوب و جای مشخصی داشت. آگهی بازرگانی تلویزیون یک آگهی منفصل و مستقل است. اما الان در همین تلویزیون هم گاهی تبلیغ در ساخت و بافت محتوا گنجانده شده است. به همین خاطر بلاگر تبلغیاتی ممکن است با یک محصولی که خود را در حال استفاده از آن نشان میدهد تبلیغ هم بکند و بابت همان استفاده دادوستدی بین او شرکت تولیدکننده انجام گرفته باشد. بدون اینکه اسمی از محصول آورده بشود.بنابراین تشخیص این دو از هم زیاد راحت نیست.
به خصوص که این روزها خیلی از اوقات تبلیغ کالا را نداریم. یعنی ما اسپانسرهایی را داریم که حاضر هستند به بلاگرها هزینه بدهند که یک سبک زندگی را در اصطلاح «پروموت» و تبلیغ کنند. پروموت کردن یعنی کاری کنیم سوژهای در فضای مجازی بالا بیاید و دیده بشود. پس ما همیشه با تبلیغ کالا در معنای سنتی روبهرو نیستیم. بلکه با تبلیغ سبک زندگی، یک عمل سیاسی، یک رفتار اجتماعی که پشت آن اسپانسر و حمایتکنندهای وجود دارد روبهرو هستیم. بلاگر تبلیغاتی در سطح نازل تبلیغ کالا و محصول دارد. اما بلاگرهایی هستند که تبلیغ رفتار و گفتار و هشتگ خاصی را در قالب تاثیر بر سبک زندگی دارند. دسته دوم کار خود را مستتر انجام میدهند و به همین خاطر خیلی از اوقات مخاطب متوجه نمیشود که تحت تاثیر یک تبلیغ قرار گرفته است.
اما اولین نکته در تشخیص این است که افراد متخصص را دنبال کنیم. تشخیص این موضوع درباره طیف وسیعی از بلاگرها و سلبریتیهای مجازی راحت است. مثل خواننده سلبریتی که درباره همه چیز حرف میزند و خواهی نخواهی بعد از مدتی خودش خودش را رسوا میکند.
چه خوب است که اگر کسی ویدئو یا لایو از آشپزی کردن خود منتشر میکند، درباره آشپزی اولا متخصص باشد و دوما فقط درباره همان حیطه و موضوع که متخصص آن است صحبت کند. هرچند که ما اعتقاد داریم جنبههای فرهنگی و روانشناسی پشت همین ویدئوی آشپزی هم نهفته است. مثل استفاده از مواد اولیه لاکچری یا پرهزینه.
پس اول اینکه تخصص فردی را که دنبال میکنیم در نظر بگیریم و دومین نکته هم توجه به آزادی عمل و اختیار مخاطب داشته باشیم. خیلی از اوقات سلبریتی و بلاگر دستور صادر میکند. این را بخرید! این کار را بکنید! این حرف را بزنید و... . در واقع کار یک رسانه تحمیلی را انجام میدهند و حق انتخاب و آزادی مخاطب را از او میگیرند. این دسته بلاگرها موجودیتشان در تعداد بالای فالوئر است و حتما از آن دسته هستند که با همین روشها و البته تبلیغات برای خود جایگاهی به دست آوردهاند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: فضای مجازی بلاگر سبک زندگی سلبریتی فضای مجازی تاثیر روانی سلبریتی ها سبک زندگی دیده شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۱۶۳۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلویزیون بیخیال گربههای عیاری شد؟ بازگشت «۸۷ متر»
سال گذشته مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم عنوان کرده بود که مجموعه تلویزیونی «۸۷ متر» قرار است از طریق یکی از پلتفرمها پخش شود، اما مخاطبان در این خصوص هیچ خبری دریافت نکردند تا اینکه کارگردان سریال خودش چندروز پیش، دست به کار شد و خبر داد که این مجموعه بعد از مدتها بلاتکلیفی بالاخره بختش باز میشود و روی آنتن میرود.
به گزارش فرهیختگان، اما بحث تنها بر سر پخش یا عدم پخش سریال ۸۷ متر نیست. قضیه اینجاست که سانسور و حتی توقیف مجموعههای تلویزیونی از گذشته تاکنون ادامه داشته و در دوره مدیریت جدید براساس قولها و شنیدهها نوع دیگری از مواجهه با سازندگان، هنرمندان و سلبریتیها در دستورکار قرار گرفته بود که فاصله و شکاف پیشتر موجود میان برنامهسازان و مدیران رسانه ملی را عمیقتر جلوه میدهد.
پیمان جبلی از ابتدای حضورش در سازمان بهعنوان رئیس این رسانه ملی همواره بر استفاده از تمام امکانات سختافزاری و نرمافزاری برای جلب نظر مخاطب تاکید کرده بود. سابقه این رویکرد را میتوان در اظهارنظرهایش مورد بررسی و مداقه قرار داد و در این زمینه به راستیآزمایی قول و فاصله آن تا عمل دست زد.
از شروع دوره جدید مدیریت وی و همینطور دیگر مسئولان تلویزیون درمییابیم که این تمام ماجرا نیست و مدیران سازمان بارها با نگاهی نهچندان مثبت به مقوله حضور سلبریتیها واکنش نشان دادهاند. وقتی نسیم تغییر ساختمان شیشهای صداوسیما در جام جم را دربرگرفت، این گمان میرفت که براساس تصمیمات جدید دیگر نگاه مثبتی درخصوص سلبریتیها و مدل حضورشان در سازمان وجود نداشته باشد.
وحید جلیلی، قائممقام رئیس سازمان صداوسیما در امور فرهنگی از ابتدای حضورش در این جایگاه نگاه ویژهای به حضور افراد معروف در رسانه ملی نداشت و بیواهمه نگاه منفی خود در این رابطه را به سمع و نظر مخاطبان صداوسیما میرساند.
او در گفتوگو با ماهنامه سوره بیان کرده بود: «طوری حرف میزنند که یک جریان رسانهای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب داشتیم و یکباره افول کرد! دلیل اینکه تحول لازم و ضروری شد این بود که شما گفتید به ما اجازه دهید از آرمانها کوتاه بیاییم و خط سبزی اداره نکنیم، تا میتوانیم به سلبریتیها میدان بدهیم که اینها برای ما مخاطب بیاورند تا نظام قوی شود. بعد از ۲۰ سال چه شد؟ هم مخاطب بهشدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاهها کسانی که برکشیدید، از جبهه دشمن سر برآوردند.»
حتی دیگر مدیران صداوسیما نیز کموبیش چنین دیدگاهی داشتند و مدام درخصوص حذف هرگونه سلبریتیمحوری، مجریمحوری و تهیهکنندهمحوری که غیرمنطبق با سیاستهای رسانه ملی بوده،تاکید میکردند و بهجای آن حرف از مدیریت منطقی و همکاری اصولی رسانه و چهرهها و تلاش جدی برای جلوگیری از تکرار آسیبهای گذشته میزدند و این مهم را در دستور کار خویش و مجموعه زیردستشان قرار میدادند.
آنها اینطور به مردم القا میکردند که دوره بدون میدان دادن بیبرنامه به سلبریتیها گذشته است و روال سابق در همکاری با افراد بهاصطلاح مشهور با تغییراتی جدی مواجه میشود. دیری نپایید که نگاه بهظاهر تغییرناپذیر مدیران سازمان در برخورد با مساله مهم مواجهه با سلبریتیها رنگ باخت و ریزش مخاطب رسانه ملی آنها را به این فکر انداخت که با تمام توان از همه ظرفیتهای موجود برای بازگشت چهرهها و هنرمندان مغضوب رسانه، به صداوسیما استفاده کنند تا آب رفته به جوی بازگردد و قاطبه مردم به تماشای دوباره برنامههای تلویزیون رضایت دهند.
در همین راستا علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما در نشست تبیینی رسانه و سلبریتیها که در آذرماه سال ۱۴۰۲ در بیرجند برگزار شد عنوان کرد که از حضور سلبریتیهای متعهد به انقلاب استقبال میکنیم و چهرههای هنجارشکن فتنه ۱۴۰۱ به شرط پشیمانی میتوانند به رسانه ملی بازگردند. قاطبه هنرمندان و چهرههای محبوب مردمی علاقهمند نظام و انقلاب هستند و حاضرند با رسانه ملی کار کنند و ما هم از حضور این چهرهها در برنامههای مختلف صدا و سیما استقبال میکنیم.
ممکن است با برخی سلبریتیها اختلاف سلیقه داشته باشیم، اما دشمن ما نیستند و آغوش صداوسیما برای تمام هنرمندانی که میخواهند برای مردم و نظام کار کنند باز است و ممنوعیتی وجود ندارد. حتی ریاست سازمان هم پس از فعل و انفعالات صورت گرفته و با لحاظ کردن نگاه منفی مخاطبان به فقدان حضور چهرههای معروف و حتی محبوب در رسانه ملی در حاشیه اختتامیه جشنواره تلویزیونی مستند در آذرماه ۱۴۰۲ بهشکل تلویحی حرفهای گذشته خود و مدیرانش را پس گرفت و در رابطه با بازگشت مجدد سلبریتیها به جام جم افزود: «اگر در چند جمله بخواهم بگویم، چهرهها باید در خدمت مردم، کشور، ارزشها، اعتقادات و فرهنگ اصیل ایرانی باشند. ما دست همه چهرههایی را که در این زمینه حاضر هستند با رسانه ملی همکاری کنند به گرمی میفشاریم. درهای صداوسیما همیشه به روی آنها باز است و امیدواریم چهرهها هم در را به روی خود نبندند و از ظرفیت رسانه ملی بهخوبی استفاده کنند.»
اکنون که مدیران سازمان صداوسیما عزم خود را برای به دست آوردن دل مخاطبان جزم کردهاند یا اینطور وانمود میکنند، بد نیست به چند مورد از تغییر مواضع آنها در برخورد با سلبریتیها و هنرمندان شناختهشده نگاهی بیندازیم و بهطور مصداقی با روند دگرگونیها و قبول واقعیتهای برنامهسازی توسط مسئولان مرتبط همراه شویم.
عیاری و دردسری به اسم گربهکیانوش عیاری در بخشی از برنامه استودیو هشت شبکه رادیویی نمایش اعلام کرد که سریال تلویزیونی ۸۷ متر از شبکه یک سیما روی آنتن خواهد رفت؛ ولی سابقه اخبار مربوط به پخش یا عدم پخش این سریال را باید در گذشته جستوجو کرد. این سریال سال ۱۳۹۵ استارت خورد و پس از وقفههای مختلف و گاه و بیگاه در راه تولید، کار تصویربرداری مجموعه در زمستان سال ۱۳۹۹ پایان یافت و برای پخش از صداوسیما در اختیار این سازمان قرار گرفت. درحالیکه مخاطبان با خاطره خوشی که از تماشای مجموعه «روزگارقریب» نصیبشان شده بود انتظار پخش ۸۷ متر را میکشیدند به یکباره خبر رسید که این سریال نهتنها در مرداد سال ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه یک نخواهد رفت، بلکه احتمال واگذار شدن این سریال به پلتفرمها نیز وجود دارد.
اما این تمام ماجرا نبود و عیاری یکی از دلایل عدم پخش اثرش از سوی تلویزیون را حضور گربهها در صحنههای داخلی و خارجی سریال عنوان کرد که این مساله با واکنش صداوسیما مواجه شد. پس از این اظهارات بود که شبکه یک سیما در جواب به کارگردان ۸۷ متر عنوان کرد: «برخلاف ادعای آقای عیاری، سابقه پخش سریالهای مختلف از تلویزیون حاکی از آن است که نشان دادن برخی حیوانات مانند گربه و پرندگان در آثار نمایشی محل اشکال و حذف نیست، بلکه نمایش تصاویر مکرر، غیرضروری و نابجا در صحنههایی از سریال برای نشان دادن رفتوآمد حیوانات در محیط خانه از سوی بازبین تذکر داده شده و تصاویری مانند غذا دادن به گربه در سریال از سوی بازبین ایراد گرفته نشده وصرفا تصاویر مکرر، محل اشکال بوده است.»
حال اینطور بهنظر میرسد که گویا مشکل پخش سریال ۸۷ متر به دلیل آنچه مدیران تلویزیون نمایش تصاویر مکرر و غیرضروری گربه بیان میکردند، پایان یافته و این مجموعه پخش خواهد شد.
برپایی دوباره مهمونی ایرج طهماسب در خانه میزبانایرج طهماسب، برنامهساز محبوب و پرخاطره تلویزیون از سالها قبل «کلاه قرمزی» را برای این سازمان تولید میکرد و با بازخورد بسیار مثبتی هم از طرف مخاطب روبهرو شده بود اما ماه عسل طولانی طهماسب و صداوسیما در سال ۱۳۹۷ به پایان رسید و وی به تنهایی راه پر از سنگلاخ برنامهسازی برای طیف وسیع مخاطبانش از کودک تا بزرگسال را به مدد پلتفرمها در پیش گرفت و برای چند سال صداوسیما را در این مسیر تنها گذاشت. اما مدیران جدید پس از کشوقوسهای فراوان توانستند با طهماسب برای حضور دوباره در جام جم به توافق برسند و بهار روابط خودشان با این هنرمند پیشکسوت را برای بار دیگر آغاز کنند.
فرزاد حسنی و حضور مجدد در قاب تلویزیونمحسن برمهانی، معاون سیما در مصاحبهای که در آذرماه سال ۱۴۰۲ درباره حضور دوباره برندها در تلویزیون ترتیب داد، اعلام کرد تمام برندهایی که در سازمان صداوسیما در این سالها موفقیت کسب کردند، جزء سرمایههای صداوسیما هستند و سازمان هم از هیچ برندی صرفنظر نمیکند و در حال مذاکره با همه آنهاست. یکی از این برندها یا همان چهرهها فرزاد حسنی بود که معاونت سازمان با صراحت از حضور دوباره او در قاب تلویزیون خبر داد. حسنی در نوروز ۱۴۰۳ اجرای برنامه «ای نسیم سحری عید شد» را در شبکه نسیم به عهده گرفت و توانست نگاه مثبت منتقدان و مردم را نسبت به اجرای خود بهخوبی جلب کند و دل مدیران تلویزیون را نیز به دست بیاورد.
نمونهها به اینجا ختم نمیشود و میتوان این تغییر رویه در مدل برنامهسازیهای صداوسیما را بهصورت مشهود مشاهده کرد. رسانه، تنها امکانی برای انتقال پیام به دیگری نیست و بهقدری فضای فراگیری را در اختیار دستاندرکارانش قرار میدهد که اگر نتوانند از آن بهدرستی استفاده کنند، تعامل میان خود و مخاطبانشان را از دست میدهند و وقتی کار از کار بگذرد هیچ نوشدارویی برای بازگشت مخاطب نمیتواند اعتماد از بین رفته را ترمیم کند و بافتهای آسیبدیده را جوش بزند. به هر روی، اقدام مدیران سازمان در تغییر دیدگاه نسبت به استفاده از ظرفیت سلبریتیها و افراد معروف را باید به فال نیک گرفت و آنها را به تداوم این رویکرد تشویق کرد تا رسانه ملی با آسودگی خاطر بیشتری به کار تولید برنامه برای مردم بپردازد و از حواشی دستوپاگیر خلاص شود.